محل تبلیغات شما



نمیتونم چهار روز دیگه صبر کنم.امشب تمومش میکنم.قبلش به معراج زنگ میزنم.من برای هیچ پسری خودکشی نمیکنم.من بهترین رابطه ای که یه دختر میتونه رو تجربه کردم.گل های بزرگ.کادو های گرون.رفتار محترمانه.و همشو انداختم دور چون چون من دیگه نمیخوام زنده باشم.مهم نیست حتی اگه پسری ام باشه خیلی ام منو بخواد دیگه واقعا مهم نیست.چیزای مهم تری تو زندگی هست.

و حالا تو زندگی من دیگه هیچی مهم نیست.امشب قرصارو مصرف میکنم.تاثیر دقیقشونو بررسی کردم.چیزی که ممکنه باعث مرگ بشه سندروم سروتونینه. علایمش دردناکن.اما حاضرم ریسک کنم. فقط کاش زنده نمونم با یه عارضه دائمی مغزی یا همچین چیزی.همین الانش به اندازه کافی سربار هستم.باید همراه داروها مسکن هم بخورم یکم دردش کمتر بشه.تا صبح علایمشو نشون میده.جزو علایمش اسهالم هست متاسفانه (((: آخر عمری تو کثافت بمیریم.

این وبلاگ رو هیچکس از آشناهام نداره.و آرزو میکنم هیچوقت نفهمن که من چقدر ضعیف و مسخره بودم.


فشار از روم برداشته شده.هرچند که محل نمیده بهم نمیخواد منو دیگه.چیکار کنه.میخواد از ایران بره.ولی بازم فشار روم کمتر شد.چرا من اینجوری ام؟ چرا نمیتونم ول کنم.چرا انقدر آویزونم.حالم از خودم داره بهم میخوره.حامد داره داغونم میکنه.هیچ علاقه و افکشنی نشون نمیده.امتحانا از یه طرف.همه چیز رو مخمه.افسردگی از طرف دیگه.دوست دارم فقط بخوابم.کلافه اممممم .کاش زودتر بمیرم.واقعا دیگه خسته شدم.همه ام از من خسته شدن. :(


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مدلسازی آبهای زیرزمینی ღ خلوت دل و من ღ