فشار از روم برداشته شده.هرچند که محل نمیده بهم نمیخواد منو دیگه.چیکار کنه.میخواد از ایران بره.ولی بازم فشار روم کمتر شد.چرا من اینجوری ام؟ چرا نمیتونم ول کنم.چرا انقدر آویزونم.حالم از خودم داره بهم میخوره.حامد داره داغونم میکنه.هیچ علاقه و افکشنی نشون نمیده.امتحانا از یه طرف.همه چیز رو مخمه.افسردگی از طرف دیگه.دوست دارم فقط بخوابم.کلافه اممممم .کاش زودتر بمیرم.واقعا دیگه خسته شدم.همه ام از من خسته شدن. :(
نمیده ,بهم ,خسته ,فشار ,روم ,افسردگی ,مخمه افسردگی ,رو مخمه ,چیز رو ,همه چیز ,افسردگی از
درباره این سایت